آفرینش

من چیزی ندیده ام در جاده های بی پایان، جزء درخشش و صمیمتِ هستی!

آفرینش

من چیزی ندیده ام در جاده های بی پایان، جزء درخشش و صمیمتِ هستی!

فرشِ قرمز


نشسته ام
در آشپزخانه
و رایحۀ راز آلودِ ادویه ها
گیجم می کند

من خانه دارم
و هر روز
با حوصله
جان می بخشم خانه را.

خوشحالم
امروز
ده کیلو لوبیا سبز را
با چاقویِ کُندم
خُرد کردم
و کلامی به جزء عشق
هنوز بر زبانم
جاری نشده است

امروز
بسیار به لباس هایِ چرک
در وان چنگ زدم
که کاری ست دشوار
و کلامی به جزء عشق
هنوز بر زبانم
جاری نشده است

امروز
سحرگاه
چون اسپندِ بر آتش
از خواب بیدار شدم
با اشتیاق
دانه هایِ هل را
به خمیر اضافه کردم
همان طور هم
دارچین را
برایِ خوشبو کردنِ
نفسِ عزیزانم
و کلامی به جزء عشق
هنوز بر زبانم
جاری نشده است

زندگی کوتاه است
و این یعنی
همان چیزی که همسرم
می گوید :
تو هنوز هم زیبایی
روحم
کنارت آرام می گیرد؛
و من از شرم
گونه های ام سرخ می شود.

فکر می کنم
به زودی
رویِ فرشِ قرمزِ آشپزخانه
به او
لبخند می زنم طناز
و دوباره عاشقش می شوم.
فرشته نوری

اشکِ خاک


دیوارهایِ خانه را رنگ کردم
زرد؛
چون برگ هایِ پاییز
بی آنکه فکر کنم مرده باشند
نارنجی؛
چون زمستان
و پرتقال هایی که اضافه می شوند
بر آن

سریع آماده می شوم
ژاکتیِ خاکستری برایِ آمدنت
می پوشم
سریع
ممکن است تو زود برسی
واقعاً
به جست وخیز در خانه
عادت کرده ام
چون دانه هایِ اسپند که
بالا و پایین می پرند

موزیکی که از رادیو پخش می شود
از زمستان حرف می زند
از دانه هایِ برف
که در روزهایِ سرد
دودکش هایِ سفالی را
در آغوش می گیرند وُ می خوابند!

چیزی برایِ خوردن آماده می کنم
و فکر می کنم
چه چیز در تو تغییر کرده است
رنگِ موهای ات
خطوطِ پیشانی ات
یا تلخیِ لبخندت
که هیچ تغییری نمی کند؟

ترکم کردی و رفتی
در خانه ای که هیچ شانه ای
برایِ تکیه دادن نداشت
گلویی که با آن
نامِ فریادرسی را ببرم
خشک شده بود
تنهایی
من را به ملافه هایِ سیاه
تسلیم کرده بود
و با هربار لمسِ چیزی
بویِ دستانِ تو را حس می کردم
بویِ کشتزارخشخاش را در باد

بعد از آن
فکری دربارۀِ تو نمی کردم
شاید روحم از همان جا
پرواز کرد
پرواز کلمه ای ست
که برایِ پرندگان به کار می برند
وگرنه دروجودم
بال هایی سپید پنهان بود!
کسی فاش نمی کند راز های اش را

اکنون
پذیرایی ازتو در خانه ای که
اشکم را
با اشکِ خاک می آمیختی
و چون سرمه ای که بر چشم می کشند
آن را بر چشمانِ خود می کشیدی
چه لذتی دارد نمی دانم؟
تو مرده بودی
امّا
حالا زده است به سرت
که زنده شوی و بازگردی
تا آرام آرام به بودنت عادت کنم
نه!
این گونه نیست
که من حقِ انتخاب ندارم
می بخشم وُ می گذرم
و خاطرات تلخ را از آینه پاک می کنم.

فرشته نوری

نمایشگاه آنلاین اولین فراخوان نقاشی و میکس مدیای هنرمندان زن ایران – ووآرت

https://woart.ir/sari1/1stexhibition-online/

اعتراف

نام هنرمند: زینب صابر(نیزا) | عنوان اثر: پاپلی(از مجموعه ی زن)| تکنیک: اکریلیک روی مقوا | ابعاد: ۷۰در۵۰سانتیمتر
نام هنرمند: زینب صابر(نیزا) | عنوان اثر: پاپلی(از مجموعه ی زن)|
 تکنیک: اکریلیک روی مقوا | ابعاد: ۷۰در۵۰سانتیمتر
به صفِ اتوبوس
نگاه می کنم
و به مسافرانی که می روند
به کلیسا
لبخند می زنم
می لرزی
می لرزی

راننده
از آینه نگاه می کند
بعد،
پنجره‌های ِ نیمه بازِ اطرافت را
می بندد
می گوید:
باید حرکت کنیم نادیا
وقت تنگ است!

سرت را به پنجره
تکیه می دهی
و می خوابی،
وقتی که ناغافل
از خواب می پری
خیره می شوم
به تبسم ِ گونه های ات
می لرزی
می لرزی

دلتنگم
به اندازه ی بلیط ِ اتوبوس که
در مشت می فشاری
دلتنگم

به یونیفرم ِ آبیِ
مدرسه
نه...
کارخانه
نگاه می کنم
و به تپشِ قلبِ کوچکت
که شبیهِ قلبِ هیچ کس نیست
می لرزی
می لرزی

پلک های ات را می بندی
می گویی :
تا صدایِ چرخ دنده ها
خوابم را ندزدیده اند
باید
بخوابم

تو به کارخانه می روی نادیا
و ما به کلیسا
تا به گناهان مان
اعتراف کنیم.

فرشته نوری


افیون


خواهرم
گاهی از پا که می فتد
تن می دهد به خستگی
و می گوید:
شوهرم
پنهان می کند حقیقت را
در جیبِ کت اش  
کنارِ سکوت اش، کنارِ خستگی اش

پیدایش که می کنم
می گذارم اش همان‌جا که بوده است
نزدیکِ پنجره‌ای
که رو به درختانِ غبار گرفته باز می‌شود
و چون پرنده ای هراسان
که بال های اش را از دست داده است
جیغ می کشم

زندگی ام تلخ است خواهر
نمی توانم با صدایِ بلند بخندم
عطریِ از شکوفه های بهارنارنج
به مشام ام نمی رسد
کسی نمی بیند که لبان ام دیگر جوان نیستند
لباس هایِ خواب را ازیاد برده ام
و تخت خواب - بگذریم
و این
بویِ بنگ و افیون
هم چنان باقی می ماند
 در پس میله ها ی سینه ی شوهرم

می شنوم
صدایِ پایِ زندان بان را
صدای ِ  باز شدنِ درِ بزرگِ آهنی را
از کجا آمده است
این همه رنگِ سیاه؟
تا قطره قطره
از زخمِ انگشتان اش بچکد

خواهر
لبخند و بوسه که نداشته باشی
زندگی چه دارد
که به تو بدهد؟
فرشته نوری

نام هنرمند: کاترین روحانی | عنوان اثر: زن اثیری۲ | تکنیک: اکریلیک روی بوم | ابعاد: ۵۰در۵۰ سانتیمتر

نام هنرمند: کاترین روحانی | عنوان اثر: زن اثیری۲ |
تکنیک: اکریلیک روی بوم | ابعاد: ۵۰در۵۰ سانتیمتر